رد شدن به محتوای اصلی

sokhan bozorgan

آن کس که به کم خرسند است ، بيش از ديگران دارد. ديوژن

من اشخاص زنده را آناني مي دانم که مبارزه مي کنند. بي مبارزه زندگي مرگ است . هوگو

خردمندان تاريخ همچون رشته کوههاي سترگ ، دشتهاي آدميان را نگاهباني مي کنند . ارد بزرگ

خنده ، بزرگترين سلاح در مبارزه زندگي است . آناتول فرانس

نامدار کهن اسطوره و راهبر دوران هاست ، سرشت او با خوي مردم سرزمين خويش همگون است نه با سرشت فرمانروايان . ارد بزرگ

هرگز بخاطر دوستت ، از انجام وظيفه اي چشم مپوش. سن لانبر

نيروي رنج، مي تواند در خدمت شما باشد، به شرط اينكه از آن به صورت صحيح استفاده كنيد . آنتوني رابينز

منتظرنمانيد عشق شما را پيدا کند زمين حاصلخيزي بيافرينيد تا بذر عشق به سادگي در آن جوانه زند و رشد کندخود را تمام و کمال و تا آن جا که در توان داريد با صداقت تمام به رابطه تان متعهد و پاي بند کنيد قدرت تعهد بذر عشق ميان شما و معشوق را آبياري خواهد کرد و به آن اين امکان را خواهد داد تا در قلب شما به بار بنشيند . باربارا دي آنجليس

در برف ، سپيدي پيداست . آيا تن به آن مي دهي ؟ بسياري با نماي سپيد نزديک مي شوند که در ژرفناي خود نيستي بهمراه دارند . ارد بزرگ

سعادتمند کسي است که بر مشکلات و مصائب زندگي لبخند بزند. مارلو

دنيا سراسر زيبائي و کمال است ، و ما کمتر متوجه مي شويم. پاسکال

روان رنجور ، در طبيعت سبز دوباره پيوند خواهد زد و به زندگي خويش ادامه خواهد داد . ارد بزرگ

سعي کن آنچه مقدر است ، آرام تحمل کني . سقراط

ديدار کساني که دوستشان داري هميشه شادي آور است حتي درخواب . موتزارت

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

آخرین سخنان بزرگان

آنکه همیشه لبخندی بر لب دارد شادی را به همگان هدیه می دهد . ارد بزرگ انديشيدن تا زماني كه با عمل همراه نباشد , خلاقانه نيست . استون بزرگترين اشتباهي كه كسي مرتكب مي شود , اين است كه دائم از اشتباه كردن بترسد . آلبرت هوبارد شایستگان آنانی هستند که آفریننده و منجی اند . ارد بزرگ هر چه موانع جدي تر و سخت تر باشد , لذت تلاش و پيروزي بيشتر است . اريك باتروورت روند رشد، پيچيده و پر زحمت است و در درازاي عمر ادامه دارد. اسكات پك هیچ گاه برای آغاز دیر نیست ، همین بس که به خود بگویم این بار کار ناتمام را ، پایان می دهم . ارد بزرگ به من بگو قبل از آمدن به اين دنيا کجا بودي؟ تا بگويم بعد از مرگ کجا مي‌روي . شوپنهاور افراد منطقي خودشان را با دنيا تطبيق مي‌دهند. افراد غير منطقي سعي مي‌کنند دنيا را با خودشان تطبيق دهند. پيشرفت بستگي به افراد غيرمنطقي دارد. جرج برنارد شاو فروتنی زمانی هویدا می گردد که آدمی از کوهستان وجودش پایین آمده و یا در حال فرود آمدن است . ارد بزرگ آنچه را مي‌شنوم، فراموش مي‌کنم. آنچه را مي‌بينم، به خاطر مي‌سپارم. آنچه را انجام مي‌دهم، درک مي‌کنم. کنفوسيوس «موانع»، آن چيزهاي وحشت...

بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *بخت*

هر صبح به روی لاله شبنم گیرد *بالای بنفشه در چمن خم گیرد انصاف مرا زغنچه خوش می آید کاو دامن خویش* فراهم گیرد* * خیام* * بالا = قدم وقامت- * فراهم= گرد آمده , جمع شده ●بعُد سوم آرمان نامه ارد بزرگ ● ● فرگردبخت● کم کن طمع از جهان و *«می زی» خرسند وز نیک وبد زمانه بگشل پیوند مّی در کف وزلف دلبری گیر که زود هم بگذرد ونماند این روزی چند. «می زی» » *زندگی کن ____خیام ____ در طی تمامی فرگردهای پیشین اززندگی وسرنوشت وبخت وتقدیرآدمی بسیارسخن گفتیم, وهمانگونه که در بارها نوشته ام,از دیدگاه من بسیاری,ازآنچه,در زندگی برای مااتفاق می افتذد براساس گامها ئی ست که بادیدگاه,واندیشه وباورخودوبر ثرتصمیماتی ست که,براساس اینگونه افکاربرداشته,وبسوی جلوپیش میرویم] ومسلم است که,خطا یادرست همیشه پیروزنیستیم و.همیه نیز شکست خورده,باقی نمیمانیم طی سالهای زندگی خودآنگونه که,دراکثرزندگی هاغریب واشنادیده ام,انسان دردوره ی زندگی خودزمانی رادرپستی وزمانی راد بلندی زندگی میگذراندوبه,هرگونه شروع کندشکل آن دردوره ی بعدی تغییر میکند.زندگی وچرخه ی زندگی بدست خداست ودر بسیاری,از قانون های طبیعت وجهان درگردش سیارات وزمین...

بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *کار*

*برو کار میکُن, مگو چیست کار که سرمایه ی جاودانی ست , کار* ● بعُد سوم آرمان نامه ارد بزرگ● ● فرگرد کار● ¤« سعدی »"بوستان" ¤ ز ویرانهٔ عارفی ژنده پوش یکی را نباح سگ آمد به گوش به دل گفت کوی سگ این جاچراست؟ درآمد که درویش صالح کجاست؟ نشان سگ از پیش واز پس ندید بجز عارف آن جا دگر کس ندید خجل بازگردیدن آغازکرد که شرم آمدش بحث آن رازکرد شنید ازدرون عارف آواز پای هلا گفت بر در چه پایی؟درآی نپنداری ای دیدهٔ روشنم کز ایدر سگ آواز کرد، این منم چو دیدم که بیچارگی می‌خرد نهادم ز سر کبر و رای و خرد چو سگ بر درش بانگ کردم بسی که مسکین تر از سگ ندیدم کسی چو خواهی که در قدر والارسی ز شیب تواضع به بالارسی در این حضرت آنان گرفتندصدر که خود را فروتر نهادندقدر چو سیل اندر آمد به هول ونهیب فتاد از بلندی به سر درنشیب چو شبنم بیفتاد مسکین وخرد به مهر آسمانش به عیوق برد ¤« سعدی »" بوستان " ¤ در دنیائی که هرروزه زندگی سخت ترومشکل ترمیگرددوانسان باهزاران شکل جدیدازنمونه ای پیشرفت روبرومیشودکه,آشنائی باهریک زمان خودراتقاضا میکندوباکمبودوقت وزمانی که دنیای ماشینی برانسانها تحمیل میکندماهرگزنم...